خاطرهشعر شهید
موضوعات داغ

آمادگی برای ایام ظهور را در کلامش می­ دیدم

روایت شگفت انگیز دکتر محمد رضا سنگری از محتوای اشعار شهید سیدمجتبی ابوالقاسمی

هر کس نیم نگاهی به مجموعه ­ی اشعار سید بیاندازد،  دلدادگی، علاقه، بی­تابی و انتظار را به روشنی می­تواند ببیند.

واژه هایش حرف می­زنند و پشت هر واژه ­ای احساس شاعر پنهان است و می­توان شور و چشم ­انتظاری و بی­قراری سیدمجتبی را از طریق واژه واژه­ ی این سروده­ ها کاملاً ادراک کرد.

این واژه­ ها را کسی قلم زده است که نه در هیئت یک شاعر، بلکه در جایگاه کسی است که این بند بند اشعار را زیسته است و لحظه به لحظه با آن زندگی کرده است و حال برای دیگران به عنوان شعر به یادگار گذاشته است.

هر کس چند برگی که از کتاب شعر سید را مرور کند، به چند واژه­ ی پرتکرار می­رسد. واژه ­هایی همچون «کجایی» و «کو؟!». سید در سروده­ هایش وقتی واژه ­ی «کو؟» را به کار می­بَرَد، با تمام وجود و از اعماق سینه ­اش این جستجو کردن را فریاد می­زند!

اندوه جدایی از امام زمان(عج) در شعر او جریان دارد. سروده ­های سید، اشعاری زلال و روان است و سرشار از حسی مقدس و روشن و مملو از سیالیّت وجودی که به سمت مولا صاحب الزمان(عج) در حرکت است.

این روح جستجوگر، در پی یافتن مولای خویش است و همین است که از اذکار جاری روی لب­هایش، دعای معروف «اللهم عجل لولیک الفرج»است.

سید به گونه ­ای زندگی می­کرد که هر جمعه­ ی در پیش رویش را همان جمعه­ ی موعود می­ دید و چشم به راه ظهور بود. هر گاه با او همکلام می­شدم، نوعی آمادگی برای ایام ظهور را در کلامش می­دیدم و مدام تأکید داشت که باید خودم را دائماً در حالت انتظار ببینم! کمر بسته بود برای پا در رکابی امام عصر(عج) در ایام ظهور و خودش را همه جوره آماده کرده بود.

منبع: کتاب «سید زنده است»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا