خاطره

واسطه خیر

سید؛ تو رو به این امام غریب خودت واسطه‌ی اجابت دعای مردم باش!

چندین بار اتفاق افتاده است که وقتی عصرهای پنجشنبه، کنار مزار سید نشسته­‌ایم، افرادی می‌­آیند و شکلات بسته‌بندی شده و شیرینی و … می­‌آورند و می­‌گویند، ما به شهید شما متوسل شده‌­ایم و حاجت گرفته‌­ایم!

خواهر شهید غیاثی هم یک بارآمد و گفت: «یکی از بستگان ما که بچه­‌اش مریض بوده، اومده و از آسیدمجتبی تقاضا کرده که بچه‌­اش حالش خوب بشه و الحمدلله الان بچه‌­اش حالش کاملاً خوب شده!»

همین قصه‌­ها باعث شد وقتی به پابوسی حرم امام رضا(ع) رفته بودم، شب اول تمام اعمال و نمازها و زیاراتم را به نیت سیدمجتبی انجام بدهم و همانجا بگویم:

«سیدمجتبی! داداش! من نمی­دونم خدا چه جایگاهی بهت داده! نمی­دونم چه مقامی داری! اما مردم مدام میان سر مزار و از ما التماس دعا دارن! شرمنده­‌ی مردم می‌­شیم! تو رو به این امام غریب خودت واسطه‌­ی اجابت دعای مردم باش!»

راوی: خانم ابوالقاسمی (خواهر شهید)

منبع: کتاب «سید زنده است»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا