به معنای واقعی یک جوان ولایی بود. ولایت پذیری اش حرف نداشت.
اگر در جمعهای خانوادگی یا دوستانه، کسی بر خلاف گفتار و تفکر حضرت آقا، حرفی میزد، با تندی جوابش را نمیداد و حتی روبرویش موضع نمیگرفت و از درِ بحث و جدل وارد نمیشد؛ بلکه بهگونهای با صبر و حوصله و پاسخهای منطقی و زبان خوش و دوستانه، مسئله را تشریح میکرد تا طرف مقابل پی به اشتباهش ببرد.
در چنین مواقعی، به نحوی با آرامش و متانت صحبت میکرد که عمدتاً طرف مقابل اگر تعصب خاصی نداشت، قانع میشد. اگر هم در مواقعی، فرد یا افراد از موضع خود کوتاه نمیآمدند یا خدای ناکرده زبان به ناسزا بازمیکردند، سید دیگر بحث را قطع میکرد و ادامه نمیداد.
خط مشی ولایی سید برای همه محرز بود و در چنین مواقعی میگفت: «انشاءالله اینا یه روزی متوجه اشتباه خودشون میشن! و اگر هم از دیدگاهشون برنگشتن، دیگه خودشون و خدای خودشون!»
راوی: حاج سید حسین ابوالقاسمی ( پدر )
منبع: کتاب «سید زنده است» به قلم علی موجودی