روز و شب را من به عشق تو غزل خوانی کنم
گزیدهای از اشعار شهید سید مجتبی ابوالقاسمی پیرامون امام زمان علیه السلام (بخش اول)

شهادت تنها هنر سید مجتبی نبود. سید ما شاعر و مداح بود. مدافع حرمی که در دل و جانش آتش وصل یار روشن بود و گدازه میکشید.
سید مجتبی این آهها و سوزهای دوری و تنهایی و انتظار را در قالب اشعاری کوتاه و دو بیتی بیرون ریخته و بر زبان و قلم جاری ساخته تا شاید مرهمی باشند برای سالهای چشم انتظاری و حسرتاش.
وقتی این دو بیتیهای عاشقانه و عارفانه را میخوانید و زمزمه میکنیم؛ متوجه میشویم از روی رفع تکلیف یا فقط ذوق ادبی سروده نشدهاند؛ بلکه معنای عمیقی دارند و از جان برخاستهاند که بر جان مینشینند.
مجموعهای از این دو بیتیها در کتابی به نام «سفیر عشق» چاپ شدهاند. در بخش اول این اشعار، شما را دعوت به خوانش ۱۰ دو بیتی زیر میکنیم:
عمری است كه در حسرت ديدار نشستم
بی خانه شدم بی كس و بيمار نشستم
غرق گنهم ليك به اميد سخايش
با منتظران در طلب يار نشستم
******************************************
شب و روزم پی آن روی نازم
ز هجرش در غم و سوز و گدازم
اسيرش گشته دل چون نام مهدي (عج)
شده ذكر دل و راز و نيازم
******************************************
ای باد صبا بی خبرم گو تو به من يار كجاست
دلبر عالميان عالم اسرار كجاست
گر رسيدی به حبيبم تو بگو از لب من
جان نثاريم همه موعد ديدار كجاست
******************************************
سالها چشم انتظاريم وعده ديدار كو
آن اميد می گساران دلبر و غمخوار كو
ای همه عالم فداي مقدم و راهش شود
نور چشمان رسول الله (ص) گل گلزار كو
******************************************
كارم به روز و شب شده فكر و خيال تو
خواهم كه ببينم به دو ديده جمال تو
در قلب خستهام غم و دردی ز هجر توست
درمان ندارد اين غم و درد جز وصال تو
******************************************
خصم و آتش،تيرهای در كمان
غربت و آماج غمهای زمان
صاحب شمشير و بازوی علي(ع)
خسته و درمانده حاليم، الامان
******************************************
ز هجر تو دل آه سوزان کشید
به جز غضه و غم ز دنیا ندید
چه خوش باشد آن دم که گویند همه
گل فاطمه (س) از سفر سر رسید
******************************************
چندی است که دل خسته و سرگردان است
مشتاق وصال خویش با جانان است
هر ضربه قلبم اینچنین میگوید
تنها رخ محبوب مرا درمان است
******************************************
جهان پر شد از جور و عصیان و خون
پر از ناجوانمرد و عمال دون
الا مصلح عالمآرا بیا
نما ریشه هر بدی واژگون
******************************************
ای دریغا نیست آن دلدار من
مونس جان و دل بیمار من
قلب من از غصه هجران شکست
باز آی ای مهربان غمخوار من