خاطره
کرامات سید: این خانهی آسیدمجتبی است؛ آمدم سری بهش بزنم
![](https://seyedmojtaba.com/wp-content/uploads/2019/01/20150514_103255-780x405.jpg)
بعد از شهادت سید، یکی از نوهها، مادربزرگ مادری آسیدمجتبی را که چندی پیش وفات کرده، در خواب میبیند؛ در حالیکه در خانهای وسیع و سرسبز و بسیار زیبا نشسته است.
نزدیکتر میرود و سلام میکند و حال و احوال مادربزرگ را جویا میشود.
خانه به اندازهای مجلل و زیبا و چشمنواز است که به وصف نمیآید.
به همین دلیل برایش سؤال پیش میآید که اینجا خانهی چه کسی است.
رو میکند به مادربزرگ و میپرسد: «ننه! اینجا خونهی کیه؟» و مادربزرگ جواب میدهد: «عزیزم! اینجا خونهی آسیدمجتبی است! امروز اومدم یه سری بهش بزنم!»
راوی: حاج سید حسین ابوالقاسمی (پدر شهید)