کرامات سید: دو قلو پس از ۱۵ سال
هم به بیبی زینب(س) متوسل شدم و هم به بیبی رقیه(س)، شما هم برام دعا کنید
معمولاً والدین شهدای مدافع حرم را برای پابوسی حضرت زینب(س) طی یک سفر چند روزه به سوریه میفرستند.
ما نیز از این قصه مستثنی نبودیم و آنگاه که چشمام به صحن و سرای با صفای بیبی زینب(س) افتاد، خوشحال بودم که روسفید به پابوسی حرماش میروم و این روسفیدی را مدیون سیدمجتبی بودم.
آن چند روز همهاش زیارت بود و توسل و دعا و مناجات و ثانیههایش به سرعت هرچه تمامتر گذشت.
در فرودگاه منتظر اعلام پرواز بودیم که یکی از خانمهایی که همسفرمان بود و اهل استان مازندران، نزدیک آمد و پس از احوالپرسی گفت: «شما پدر و مادر شهید هستید! پیش خدا عزت دارید. پیش حضرت زینب(س) عزت دارید. پسرتون تو راه دفاع از حرم این بیبی شهید شده! شما را به خدا برام دعا کنید. دخترم بعد از حدود پونزده سال از ازدواجاش هنوز بچهدار نشده. شما دعا کنید شاید به حرمت جایگاه شما نزد خدا، نظر لطفاش شامل حالمون بشه!»
میگفت و اشک میریخت.
گفتم: «خواهرم! جایی که حضرت زینب (س) هست، ما چه کارهایم! به بیبی متوسل بشین انشاءالله حاجت روا برمیگردید!»
گفت: «هم به بیبی زینب(س) متوسل شدم و هم به بیبی رقیه(س)، شما هم برام دعا کنید!»
گفتم: «به روی چشم! حتماً! اما اگر دوست دارید به فرزند شهیدمان هم توسلی داشته باشید! سید مجتبی گره از مشکل خیلیها باز کرده است!»
دستانش را بالا آورد و گفت: «انشاءالله که سفارش ما رو هم پیش امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) بکنه!» شماره تماس ما را گرفت و رفت.
چند ماه بعد تلفنام زنگ خورد. شماره ناشناس بود. جواب دادم. خودش را معرفی کرد. همان خانمی بود که در سفر سوریه با ما همسفر بود. خوشحالی در صدایش موج میزد.
گفت: «حاج آقا! به برکت توسل به اهل بیت(ع) و شهید شما، دخترم بعد از پونزده سال داره مادر میشه! خیلی ازتون ممنونم که دعام کردین! خیلی از شهیدتون ممنونم که واسطه شد برامون!»
اشکهایم پیاپی پایین میآمد و پیوسته میگفتم: «الحمدلله! خدا رو شکر!»
قصه زمانی جالبتر شد که بار دیگر همان خانم تماس گرفت و گفت: «خداوند دو پسر دوقلو به دخترش هدیه داده است.»
از گریهی شوق صدایش بریده بریده میشد. میگفت: «حتماً در اولین فرصت باید به دزفول سفر کنم و مزار سیدمجتبی عزیز را از نزدیک زیارت کنم!» و من این سوی گوشی فقط میگفتم: «الحمدلله! خدا رو هزار مرتبه شکر!»
راوی: حاج سیدحسین ابوالقاسمی (پدر شهید)