بنمای رخ خویش تا جمالت ببینم
گزیدهای از اشعار شهید سید مجتبی ابوالقاسمی پیرامون امام زمان علیه السلام (بخش سوم)
شهید سیدمجتبی ابوالقاسمی از کودکی به شعر علاقه داشت و در خاطرات خانواده او میتوان طبع شاعری از نخستین سالهای زندگی را یافت.
در دوران نوجوانی برای ولیفقیه خویش، دفاع مقدس و شهدا شعرهایی پرمحتوا، زیبا و دلنشین میسراید.
اما در ایام جوانی آتش انتظار و دیدار امام زماناش در جان و دلش زبانه کشیده و تمام وجودش را در بر میگیرد.
دو بیتیهایی که سیدمجتبی برای حضرت ولیعصر (عج) به زبان جاری ساخته و با قلم روی کاغذ حک کرده است؛ فقط چند حرف و کلمه ردیف شده پشت یکدیگر با وزن و قافیه مشخصی نیستند؛ بلکه هر کلمه را زندگی کرده و بار آن را به دوش کشیده است.
سیدمجتبی شاعری نیست که برای خودنمایی شعر انتظار گفته باشد؛ بلکه تراوشات قلبی خود را روی کاغذ نگاشته است.
این موضوع را میتوان تنها با خواندن چند دوبیتی امام زمان (عج) او دریافت و فهم کرد که این اشعار از جنس دیگری هستند.
سومین بخش از اشعار سروده شده توسط شهید مدافع حرم، سیدمجتبی ابوالقاسمی پیرامون امام زمان علیه السلام از کتاب «سفیر عشق» را در ادامه میخوانیم.
کز هجر روی تو اشکم شده روان
دوری تو زده ماتم به قلب و جان
کن یک نظر که دل رنجور و خسته است
ای یار نازنین الغوث و الامان
******************************************
من هفته عمرم را با عشق تو سر کردم
تا شد شب جمعه من با گریه سحر کردم
تا آنکه به گوش آید گل بانک الحقت
دلشاد ز شوق وصل چشم و مژه تر کردم
******************************************
عشقی است در نهان دل نه که نهان، راز نیست
یک عشق واقعی و حقیقی، مجازی نیست
فهم حقیقت عشق و ظهور عشق
در فکر عاجزی چون من پر نیاز نیست
******************************************
بنمای رخ خویش تا جمالت ببینم
روشن بنما دل که جلالت ببینم
آزرده مکن این دل شوریده من
خواهم که جمال بیمثالت بینم
******************************************
در عالم هشقت فارغ از خویش شدم
آزرده ز هر عابد و درویش شدم
ای نور، چراغ دل ما روشن کن
چون خسته ز هر خانه و هر کیش شدم