سید در فرجه امتحانات، مسجد را کلاس تقویتی و رفع اشکال میکرد
بچههای مسجد باید برای سایر دانشآموزان و دانشجویان الگو باشند
امتحانات پایان ترم شروع شده بود و اسم امتحان هم که با خودش صدجور استرس و نگرانی به همراه دارد.
برای امتحان کمی مشکل داشتم و از برخی مسئلهها سر در نمیآوردم.
سید آمد و گفت: «چه خبر از امتحانات؟»
عادتش بود که در فرجهی امتحانات اوضاع و احوال درسمان را بپرسد.
گفتم: «بعضی جاها رو بلد نیستم!»
گفت: «برو جزوهات رو بیار خودم بهت درس بدم!» خندیدم و گفتم: «مگه تو بلدی آخه؟» با خنده گفت: «من همه چی بلدم!»
جزوهام را آوردم و دادم به سیدمجتبی! شروع کرد با شوخی و خنده درس دادن و مسئله حل کردن. خداییش روحیهام با رفتار سید کاملاً عوض شد و هرچه استرس داشتم از بین رفت.
فرجهی امتحانات که میشد، سید خودش سراغ بچهها میرفت و میکشاندشان مسجد و کلاسهای تقویتی و رفع اشکال برگزار میکرد.
بعد از کلاس چنان روحیهای میگرفتیم که انگار نه انگار امتحان داریم.
اگر هم در مسجد پیدایمان نمیشد، تماس میگرفت و یکی یکی، پیگیر وضعیت درس و امتحانات و نمراتمان میشد.
میگفت: «باید بچههای مسجد و بسیج، در مدرسه و دانشگاه جزء بهترینها باشند!» چه علمی و چه اخلاقی! بچههای مسجد، باید برای سایر دانشآموزان و دانشجویان الگو باشند.
راوی: حسین بصیری (عضو جلسه قرآن مسجد)
منبع: کتاب «سید زنده است»