متحیر ماندم سید چگونه اهل خانه خلاف را زیارت عاشورا خوان کرد!
علاقهی فراوانی به ورزش داشت و حلقهی اتصالم با سیدمجتبی، بیشتر از طریق ورزش بود. او جودو کار میکرد و…
نحوه برخورد شهید سید مجتبی با مخالفان رهبری
به معنای واقعی یک جوان ولایی بود. ولایت پذیری اش حرف نداشت. اگر در جمعهای خانوادگی یا دوستانه، کسی بر…
این سید بچه من را شفا داد!
مادری آمده بود روی مزار سید با یک جعبه شیرینی و بغضی که امانش را بریده بود. به سختی لابلای…
خاطرهای از گم شدن شهید سید مجتبی ابوالقاسمی و پیدا شدنش در هیئت مسجد نجفیه
سه ـ چهار ساله بود که هر شب با پدرش میرفت مسجد امام حسن عسکری (ع). دههی اول محرم، یک…
همین الان تلفن رو بردار و بهش زنگ بزن و از دلش در بیار!
با یکی از همکاران روی مسئله سادهای جر و بحثمان شد. عصبانی شدم و برخورد تندی با او کردم و…
هنر، جذب افرادی است که گروه خونشون به نماز و مسجد نمیخورد
کمتر کسی از بچههای مساجد بود که سیدمجتبی را نشناسد و با او رابطهی دوستانه و صمیمی نداشته باشد. سید…
سید زیر باران، خیس خیس بود
درب مسجد جمع شده بودیم. قرار بود برای اردو با بچههای جلسه، برویم به «علی شلگهی[۱]». سیدمجتبی مسئول جلسه قرآنمان…
فروشنده مواد مخدری که رفیق سید شد!
پس از کارهای اطلاعاتی و شناساییهای مکرر، هماهنگیها و برنامهریزیهای لازم به طور دقیق و کامل صورت گرفت و قرار…
مهمترین کتابی که مکرر مطالعه میکرد؛ کتاب خودش بود
مهمترین کتابی را که همیشه و مکرر مرور میکرد، کتابِ خودش بود. انسان تنها کتابی را که کمتر برگ میزند،…
موظب باشید مرا نشناسد
بچههای مسجد آماده میشدند که به پابوسی امام رضا (ع) بروند. یکی از بچهها در نهایت شور و اشتیاقی که…