سید مجتبی ابوالقاسمی
- فیلم و صوت
-
خاطره
خاطره: اینم شکار امروز! ببینید چه ماهی بزرگی از آب گرفتم
صدای دایی توی حیاط پیچید که بلند بلند میگفت: «بیاین! یه ماهی بزرگ گرفتم!» با عجله دویدم به سمت حیاط…
بیشتر بخوانید » -
خاطره
به مناسبت ماه مبارک رمضان: خاطرهای از افطاری خوردنهای تنهای سیدمجتبی
ماه رمضان بود و سید توی خانهشان تنها بود. چندین بار برای افطار دعوتش کردم، اما نمیپذیرفت. میگفت: «خواهرمم هی…
بیشتر بخوانید » -
خاطره
ذهنش نسبت به دیگران همیشه مثبت بود
یکی از دوستان در مسیری قرار گرفته بود که سرانجام خوبی برایش نداشت. از این موضوع خیلی ناراحت بودم و…
بیشتر بخوانید » -
خاطره
سید در فرجه امتحانات، مسجد را کلاس تقویتی و رفع اشکال میکرد
امتحانات پایان ترم شروع شده بود و اسم امتحان هم که با خودش صدجور استرس و نگرانی به همراه دارد.…
بیشتر بخوانید » -
دلنوشته
شعر زیبایی خواند و مرا برد به آرامش زیبای یقین
بیهدف در خیابانهای شهر پرسه میزدم و دنبال جایی برای آرامش و یقین میگشتم. یک پارک، یک کافه، امامزاده، خلوتی…
بیشتر بخوانید » -
خاطره
در تمام ایام نوروز کار سیدمجتبی همین بود
در ایام عید نوروز که اکثر پایگاهها برنامهی اردوی نوروزی داشتند و عمدتاً این اردوها در مناطق سرسبز و طبیعت…
بیشتر بخوانید » -
فیلم و صوت
به بهانه روز پدر: کار بزرگی که پدر سیدمجتبی برای فرزندانش کرد
وقتی سیدحسین را از نزدیک ببینید؛ راز آرامش و صبوری سیدمجتبی را خواهید فهمید. وقتی دو کلام با سیدحسین همصحبت…
بیشتر بخوانید » -
خاطره
خاطره: حیفه این ایستگاه صلواتی تعطیل بشه
ایستگاه صلواتی را بچههای یکی از مساجد در شهیدآباد راه انداخته بودند و در گرمای طاقت فرسای دزفول، شربت و…
بیشتر بخوانید » -
فیلم و صوت
روایت برادر سیدمجتبی از روحیه اهل بیتی (ع) او در ایام کودکی و جوانی
حجهالاسلام سیدعلی ابوالقاسمی، برادر شهید سیدمجتبی از دغدغهها و خصوصیات اهل بیتی این شهید مدافع حرم میگوید: از کودکی از…
بیشتر بخوانید »